چگونه شخصی جذاب و مورد پسند مردم باشیم و با دیگران به راحتی ارتباط برقرار کنیم
چگونه حرف بزنیم تا شخصیت جذابی داشته باشیم
بیشتر اوقات زندگی روزمره ما به مراوده و گفتگو و تعامل با دیگران میگذرد. در منزل، محل کار، خیابان، تاکسی، مغازه، کلاس درس و … در این میان همیشه عدهای انگشت شمار از افراد در میان دیگران برتر بوده و نامشان زبانزد دیگران است. همچنین همیشه باعث جذب سایرین شده و در کل افرادی پرنفوذ و تاثیرگذار هستند. البته جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. اینگونه افراد هیچ فرقی با دیگران ندارند؛ مثلا ستاره داشته و یا اینکه جادوگری بدانند بلکه به صورت دانسته و یا ناخودآگاه یک سری قوانین را همیشه رعایت مینمایند که همین قوانین عامل برتری و جذب دیگران و عامل نفوذ در اذهان است. ما نیز میتوانیم اینطور باشیم. در اینجا به بعضی از این عوامل اشارهای مختصر مینمایم :
1- کمتر حرف بزنیم : این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد. بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ایراد کنیم. متاسفانه بعضی افراد اینطور برداشت مینمایند که کم گویی یعنی هیچگویی و همین امر باعث منزوی شدن و دور شدن از اجتماع میگردد.
2- قبل از شروع صحبت حداقل 30 ثانیه فکر کنیم : فکر کردن قبل از شروع صحبت هر چند کم و کوتاه باعث گزیدهگویی شده و از هرگونه گاف زدن و همچنین بیهوده گویی و با عجله صحبت کردن جلوگیری میکند. حتما دیدهاید افرادی که پس از شنیدن حرفی یا سوالی مدت زمانی کوتاه آنرا حلاجی نموده و سپس بیان مینمایند و اکثر اوقات جواب آنها بسیار متین و درست است و هیچ جای ایراد نیست. اما امان از افرادی که آنچه به ذهنشان میآید را بیان مینمایند، بدون اینکه حتی لحظهای در مورد آن فکر کنند. به اصطلاح با صدای بلند فکر میکنند و اکثر اوقات حرفهایی میزنند که باعث پشیمانیشان میگردد. فکر کردن آسان است. تمرین کنیم.
3- با صدای بلند نخندیم : خنده با صدای بلند شخصیت انسان را زیر سوال میبرد. هیچ انسان گرانمایهای را نخواهید دید که با صدای بلند خندیده و یا قهقهه بزند. از بازیگران معروف سینما (در زندگی شخصی) گرفته تا بزرگان و دانشمندان. با صدای بلند خندیدن باعث جلب توجه دیگران شده و با توجه به اینکه دیگران نمیدانند مطلب شما چقدر خندهدار است، باعث سوء برداشت آنها میشود.
4- لبخند بزنیم : یک لبخند کوچک باعث جذب میشود. هر انسان دارای کودک درونی است که آن کودک درون به آنچه که خود بخواهد جذب میشود چه بخواهیم و چه نخواهیم. اخلاق کودک درون دقیقا مانند کودکان است و به چیزهای زیبا عکس العمل مثبت نشان میدهد. پس همانطور که یک کودک جذب یک لبخند میشود، ما نیز جذب چهرههای بشاش و خندهرو میشویم. همچنین لبخند باعث زیباشدن چهره میشود.
5- در امور دیگران دخالت نکنیم : برایتان چقدر پیش آمده که با تلفن همراه یا شخصی دیگر صحبت میکرده اید که دقیقا پس از پایان صحبت، یک نفر دیگر آمده وگفته "چی شده؟"؟ حتما برایتان پیش آمده است که این قضیه کمی باعث تنفر شما شده است. امور دیگران به ما ربطی ندارد زیرا اگر ربط داشت، با ما نیز در میان گذاشته میشد. دخالت در امور دیگران باعث دفع آنها شده و نوعی دورشدن را ایجاد مینماید. زیرا با توجه به شناختی که افراد از شخص فضول دارند، از رفت و آمد و حتی صحبت مقابل وی خودداری میکنند.
6- شوخ طبع باشیم ولی بسیار بسیار کم شوخی کنیم : شوخی هرقدر هم کوچک میتواند باعث رنجش شود مگر اینکه این شوخی با فکر قبلی و بررسی بیان شده و یا انجام شود. مثلا شوخیهایی که با شخصیت افراد رابطه دارد باعث قتل شخصیت میشود. شوخی اگر در حد یک لبخند کوچک و ملیح باشد، بسیار شیرین است و نه بیشتر. شوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است.
7- آنچه هستیم باشیم : از بیان حرفهای بیخودی و دروغ و بزرگ کردن خود بپرهیزیم. آنچه که هستیم باشیم به این معنا که خود را بزرگتر از آنچه هستیم جلوه ندهیم و سعی نکنیم خود را به زور در دل مردم جای دهیم.
8- به وضع ظاهری خود برسیم : یکی از عواملی که باعث تاثیرگذاری در بین سایرین میشود، خوش لباسی، خوشبویی و خوش صورتی است. مطمئنا هیچ کس دوست ندارد با شخصی که دهان او بوی بد میدهد و یا لباسش پاره است دمخور شود. ضمن اینکه هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو مجذوب کننده است. اما آراستگی ظاهری فقط به پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است.
9- سکوت را تمرین کنیم : بعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد. هنگام سکوت، در اطراف خود ایجاد خلاء می نماییم و این خود باعث جاذبه است. ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است. همچنین نرم و با ملایمت صحبت کنیم چراکه جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود.
10- فرد محترمی باشیم : به خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد. باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است.
11- در رفتار و کلام قاطعیت داشته باشیم : سست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت "نه" گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار.
12- مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیم : افراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند. کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچگاه به جذابیتی که انتظار دارند دست نخواهند یافت و مسلما بدون کسب جذابیت از تاثیرگذاری هم خبری
دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم
منو به جایی رسوند که حالا ،
تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم:
عاشقمی؟!!
خب به درک
رَنگ بازتابی از نور است که به شکلهای متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعه? وسیعی را شامل میشود. اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ بوجود میآید.
رنگ به هر مایع، شبهه مایع یا هر ترکیب صمغ مانندی که موقع اعمال شدن، لایه نازکی را جهت پوشاندن جسمی جامد ایجاد کند، گویند.
دید کلی
از رنگ برای محافظت از خوردگی، نگهداری، دکوراسیون یا جهت اضافه کردن هرگونه قابلیت بر روی یک سطح که توسط رنگدانه پوشانده میگردد، استفاده میشود. مثالهایی از محافظت عبارتند از: پوشاندن سطح فلزات برای کند کردن خوردگی، یا رنگ کردن خانه جهت محافظت از آن در برابر عناصر خارجی (آب، خاک و…).
مثالی از دکوراسیون داخلی، رنگ کردن اتاقی برای آمادهسازی آن جهت جشن میباشد. استفادههای دیگری که از رنگ میشود، شامل برگرداندن رنگی خاص از روی سطح و یا استفاده بر روی سطوح علیه حرارت یا موازات با استفاده? حرارتی از آن سطح در کاربردهای مختلف است. مثال کاربردی دیگری در این زمینه، برای تشخیص دادن علایم صنعتی یا هشدارها، یا علامت گذاری لولهها در صنعت یا در زمینه? کاربردهای نظامی میباشد. رنگ را برای هر جسمی میتوان استفاده کرد، برای مثال در هنر، پوششهای صنعتی، علایم جادهای یا در لنگرگاهها جهت جلوگیری از خوردگی توسط آبها.
رنگ یک محصول نیمه تمام شدهاست، بدین معنی که بعد از استفاده توسط کاربر است که به مرحله پایانی خود که ایجاد یک پوشش مناسب است میرسد. از رنگ همچنین همراه با مخلوط کردن لعاب، برای پوششهای پیشرفته و صیقلی سازی سطوح سرامیک و چینی و غیره نیز میتوان استفاده کرد.
تاریخچه
نقاشیهای پیدا شده در غارها که توسط رنگهای بدست آمده از اُخرا، و اکسیدهای هماتیت و مگنتیت کشیده شدهاند به 40000 سال قبل و به دوران انسانهای هموساپینس بازمیگردد. نقاشیهای کهن در درنادای مصر که برای سالیان متمادی بدون حفاظ و در معرض هوا بودهاست، یک پدیده درخشان اثر برلینسی میباشد که هنوز هم به همان روشنی 2000 سال قبل است. مصریها رنگهایشان را با مادهای صمغ مانند، ترکیب میکردند و هر یک را به صورت جداگانه بر روی سطح اعمال میکردند بدون اینکه ذرهای با هم مخلوط گردند. آنها از 6 رنگ استفاده میکردند: سفید، سیاه، قرمز، آبی، زرد و سبز.
ترکیبات
رنگدانه:دانههای جامد ریزی هستند که در رنگ جهت توزیع رنگ، زبری، غلظت رنگ و… با یکدیگر متحد میگردند؛ ولی بعضی از رنگها یه جای ترکیبات معمول رنگدانه، از رنگهای دانهای میکرونیزه استفاده میکنند. رنگدانهها به دو دسته طبیعی و شیمیایی تقسیمبندی میگردند. رنگدانههای طبیعی شامل خاک رس، کلسیم کربنات، سیلیکا، تالک و میکا میباشد. رنگدانههای شیمیایی حاوی مولکولهای مهندسی یعنی خاک رس تکلیس شده، رسوبهای شیمیایی کلسیم کربنات و سیلیکاهای مصنوعی میباشد. رنگدانههای مخفی، در کدر سازی رنگ و محافظت از لایه رنگ از اشعه ماوراءبنفش به کار میآید. انواع رنگدانههای مخفی از این قرار است: تیتانیوم دی اکسید، فتالوی آبی، و اکسید آهن قرمز. پرکنندهها نوعی مخصوص از رنگدانهها هستند که برای حجم دادن به لایه رنگ، پشتیبانی از ساختار رنگ و حجم دادن به خود رنگ، مورد مصرف قرار میگیرند. پر کنندهها معمولاً حاوی مواد بی اثر ارزان قیمتی مانند آرد کوهی، تالک، آهک، باریت، خاک رس، کربنات کلسیم و… میباشند. بعضی از رنگدانهها سمی میباشند مانند سرب که در رنگهای سربی به کار رفتهاست و یا در رزبن پایه رنگ روغن موجود است.
صنعت رنگسازی، شروع به جایگزینی رنگدانههای سرب با رنگدانههای کم خطر تر تیتانیوم دی اکسید، از سال 1978 نمودهاست. تیتانیوم دی اکسیدی که امروزه در رنگسازی استفاده میگردد، به دلایل مختلفی توسط سیلیکن یا آلومینیوم اکسید پوشانده میگردد.
چسب یا ناقل:چسب معمولاً به ناقلی اطلاق میگردد که ترکیب شکل دهنده اصلی فیلم (لایه نازک رنگ) میباشد. تنها مادهای که حتماً باید در رنگ حاضر باشد، همین مادهاست. حضور سایر ترکیبات در رنگ، اختیاری است. چسبها حاوی زرینهای طبیعی یا شیمیایی اند مانند اکریلیک، پلی اورتان، پلی استر، رزین ملامین، اپوکسی و آلکید رنگ لاتکس، محلولی کلوئیدی بر پایه آب است که از ذرات پلیمری میکرونیزه تشکیل شدهاست. معنی کلمه لاتکس، یعنی حلّال در آب.
این روزها که بحث حفاظت از محیط زیست نیز مطرح است، شرکتهای تولیدکننده رنگ، از استفاده از مواد آلی فّرار در تولیداتشان، محدود شدهاند. دلیل این امر، که توسط سازمان محیط زیست اعلام گشتهاست، صدمه زدن بعضی از این ترکیبات به لایه ازون و در نتیجه، افزایش میزان پرتو فرابنفش میباشد. حلالهایی که در مرحله اول از رنگ تبخیر میگردد، باعث تخریب لایه ازون میگردد و هر لیتر حلال نفتی 1000لیتر هوا را آلوده میکند.
بحث حلالیا تینر در رنگ، جداگانه مطرح میگردد: حلالها:هدف اصلی از استفاده از حلالها، تنظیم کردن رقّت و فرارّیت و وسیکوزیته رنگ است. حلال، فّرار است و در فیلم (لایه نازک رنگ) باقی نمیماند. حلال، همچنین نرخ جریان تابع لزجت و کاربرد سایر ترکیبات و نیز پایداری رنگ را در حالت سیال، کنترل میکند.
آب، بهترین نوع حلال برای رنگهای آب-محور میباشد که در چند دهه اخیر گسترش یافته و بخاطر ویژگیهای منحصر بفرد آن روز به روز استفاده از آن بیشتر میشود بنحویکه رنگهای روغنی پایه آلکیدی در اروپا و آمریکا محدود شده است. رنگهای حلال-محور، که گاهی نیز رنگهای روغنی نامیده میشوند، میتوانند تعداد کثیری از حلالها را در خود جای دهند که شامل ترکیبات آروماتیک، آلیفاتیک، الکلها وکتونها و رزینهای سبک رقیق کننده خواهند بود. چنین حلالهایی در مواقعی استفاده میگردند که رنگهای روغن-محور و ضد آب مورد نیاز است.
مواد افزودنی:کنار ست تشکیل دهنده اصلی رنگ که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، رنگ میتواند حاوی مواردی بسیار وسیع از مواد افزودنی باشد که به مقدار بسیار کمی به رنگ افزوده میگردد و در کمال تعجب، اثر بسیار زیادی بر روی خواص رنگ میگذارد. مثالهایی از این موارد، موادی هستند که ضدکف، معلق کننده، غلظت دهنده و کشش سطحی رنگ را تنظیم میکنند، جاری شدن رنگ را بهبود میبخشند، ظاهر پایانی را تصحیح میکنند، تری و خیسی لبه رنگ را بالا میبرند، پایداری رنگدانه را بهبود میبخشند، خواص ضدّ یخ زدگی ایجاد میکنند، مقدار کف کنندگی و پوسته پذیری رنگ را کنترل میکند.
انواع دیگر از مواد افزودنی شامل کاتالیستها، حجم دهندهها (با پر کنندهها اشتباه گرفته نشوند)، پایدار کنندهها، امولسیون سازها، زمینه سازها، پیش بَرهای مواد افزودنی، پایدار کنندههای ضد اشعه ماوراءبنفش، عوامل کدر کننده و بایوسایدها (جهت مقابله با رشد باکتریها) میباشند.
فیزیک رنگ
خاصیت ذرهای و موجی نور یک پدیده فیزیکی است که در نتیجه برخورد نور به سطح اشیاء توسط چشم احساس میشود. تجزیه نور سفید توسط منشور نیز یک خاصیت فیزیکی است که با این عمل هفت رنگ طیف بدست میآید: شامل بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز است؛ بنابراین رنگها ناشی از امواج نور هستند و چشم انسان قادر است رنگهایی را که طول موج آنها بین 400 تا 700 میلی میکرون است ببیند. (میلی میکرون واحدی است برای اندازهگیری امواج که معادل یک میلیونوم میلیمتر است). در قرن هفدهم میلادی نیوتن موفق شد با تجزیه نور سفید طیف رنگها را به دست آورد. او کشف نمود که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه به طور جداگانهای با شبکه? چشم انسان برخورد کند احساس یک رنگ مجزا را به وجود خواهد آورد و اختلاط این اشعهها بر روی شبکه? چشم، رنگ سفید را محسوس میسازد.
رنگهای اصلی و فرعی
رنگهای بنیادین یا اصلی، رنگهای قرمز، زرد و آبی هستند که به آنها رنگهای اولیه نیز میگویند. رنگهای دیگر «فرعی» نامیده میشوند. برای مثال در رنگهای رنگینکمان، نارنجی، سبز و بنفش فرعی هستند. از ترکیب رنگهای فرعی نمیتوان رنگهای اصلی را به وجود آورد ولی از ترکیب رنگهای اصلی رنگهای فرعی به دست میآید.
هارمونی[
هر چه رنگها سادهتر باشند هارمونی آنها واضح تر است. آزمایشها و تجربیات متفاوت نشان میدهد که افراد نسبت به هماهنگی یا عدم هماهنگی رنگها نقطه نظرهای متفاوتی دارند اغلب در نظر مردم رنگهای هماهنگ آنهایی هستند که از یک خانواده باشند و یا در عین تنوع با جلوه یکسانی خودنمایی کنند و یا رنگهایی که بدون تضاد در مجاور هم قرار بگیرند. به طور کلی عنوان هارمونی یا عدم هارمونی فقط در رابطه با احساس انسان است که به صورت مطلوب بودن یا نبودن و جذاب بودن یا نبودن مطرح میگردد. تمام اینها از یک ارزیابی مشخصی است. هارمونی یعنی تعادل و توازن بین قدرتهای رنگی. مثلاً اگر ما برای مدتی به یک مربع قرمز خیره شویم و سپس چشم را ببندیم یک پس تصویر که به صورت مربع سبز رنگ است در نظرمان ظاهر می-شود و بر عکس اگر به مربع سبز رنگ نگاه کنیم بعد از مدتی که چشم بسته شود. مربع قرمز رنگ در چشم ظاهر می-شود. در چشم انسان همیشه رنگهای مکمل رنگ نخستین ظاهر میشود. این عکس العمل فیزیکی نسبت به رنگها جست وجویی برای ایجاد توازن و تعادل است. رنگهای مکمل یکی از پایهها و اصول هارمونی هستند.[1]
دمای رنگ
رنگها دارای مشخصهای بنام سردی یا گرمی هستند. رنگی که ما میبینیم حاصل طول موج نور منعکس شده از رنگ است. طیفهای قابل دیدن بین فروسرخ (در انتهای طرف گرم) و فرابنفش (در انتهای طرف سرد) قرار دارند.
انواع رنگها
رنگهای گرم
رنگهای گرم نیمه قرمز چرخه رنگها به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که شامل زرد- سبز و قرمز-بنفش میباشد.
- نقاط قوت: این رنگها القاء کننده گرمی و راحتی هستند.
- نقاط ضعف: رنگهای گرم زیادی در تصویر باعث تضعیف برجستگی که باید در تصویر وجود داشته باشد میشود.
نکته: بنفش نقشی دوگانه دارد در کنار رنگهای گرم خاصیت گرمی ودر کنار رنگهای سرد خصلت سرد دارد. بطور کلی میتوان رنگهای اصلی را «زرد = متناسب با شکل مثلث --- قرمز = متناسب با شکل مربع --- آبی = متناسب با شکل دایره» دانست ودر کنار آن سه رنگ دیگر «نارنجی - سبز - بنفش» را در گروه رنگهای مکمل طبقهبندی کرد.
رنگهای سرد[
نیمه آبی چرخه رنگ به عنوان رنگهای سرد شناخته شده که شامل آبی - سبز و آبی - بنفش میباشد.
- نقاط قوت: این رنگها آرام و راحت هستند. این رنگها ممکن است بصورت غیر صمیمی و بی تکلف و ساده دیده شوند و برای انتخاب به عنوان پس زمینه مناسب هستند.
- نقاط ضعف: این رنگها احساس منفعلانه داشته و ممکن است برای تصاویر گرافیکی قوی مناسب نباشند.
گام رنگها[
تمام پدیدههای طبیعت از امواج یا ارتعاشات ساخته شدهاند. صوت هم مانند نور و حرارت پدیده ایست برخاسته از ارتعاشاتی میان 32 درجه تا 73000 درجه. همینطور است امواج حرارتی (که عالمان فیزیک به آن ارتعاشات حرارتی گفتهاند) این ارتعاشات 134 تریلیون تخمین زده شدهاست. همچنین است ارتعاشات نوری که از 483 تریلیون آغاز میشود و به 708 تریلیون ختم میگردد.[2]
اعداد ذیل درجات ارتعاشات هفت رنگ رنگین کمان را که به گام رنگها موسوم است نشان میدهد.
- قرمز: 483 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- نارنجی: 513 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- زرد: 543 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- سبز: 579 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- آبی: 630 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- نیلی: 669 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
- بنفش: 708 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
جان داشتن و تفکر موسیقایی، تحرک و پیوستگی لحن برگزیده شده به منظور تجسم اندیشه، همآهنگی اختیار شده برای تقویت و القاء اندیشه، و وزنهای گونه گون، سازنده رنگ در یک اثر موسیقی هستند. رنگ، به موسیقی سهمی عطا میکند که موسیقی دان به وسیله آن قادر خواهد شد صحنهای، یا فضایی را که مورد نظرش است تجسم بدهد. با تجزیه نور توسط منشور، آن دسته از اشعهها که طول موج کوتاهی دارند به رنگ آبی بنفش دیده میشوند و آن دسته از اشعههای نو که بلندترین طول موج را دارند به رنگ قرمز دیده میشوند. دستهای دیگر از طیف حاصل که دارای طول موج متوسط هستند به رنگ سبز دیده میشوند؛ بنابراین سه رنگ اصلی نور:قرمز با طول موج بلند، سبز با طول موج متوسط و بنفش با طول موج کوتاه، وقتی با یکدیگر ترکیب میشوند نور سفید حاصل میشود.[3]
مفهوم رنگ[
- رنگ به عنوان عنصری تجسمی برای توصیف موضوع اثر و خصوصیات آن؛ مثل ترسیم یک منظره پاییزی یا زمستانی که برای هرکدام از اجزای آن منظره (درختها، ساختمانها، زمین، آسمان و …)از طیف رنگهای خاصی استفاده میشود و به این ترتیب پاییزی یا زمستانی بودن فضای آن منظره و همه ویژگیهایش با رنگهایی که در آن استفاده شده توصیف میگردد. این خصوصیت توصیف گرانه رنگ میتواند در ترسیم یک طبیعت بیجان و عناصر آن، یک چهره و پیکره ویا هر موضوع دیگری به کار گرفته شود. مثل آثار نقاشان طبیعت گرا یا همانگونه که رنگهای یک عکس رنگی موضوع خود را توصیف میکنند.
- رنگ به عنوان عنصری نمادین و استعاری که معانی عمیق و درونی اثر و اجزای آن را به نمایش میگذارد. برای مثال در بسیاری از آثاری که هنرمندان بر اساس محتوای موضوعات اعتقادی، مذهبی، رمزی و افسانهای ساختهاند، کاربرد رنگ عموماً جنبهای نمادین و استعاری دارد.
- استفاده از رنگ برای به نمایش گذاشتن ارزشهای درونی و زیباییها و تأثیرات خود رنگ، بدون در نظر داشتن ارزشهای استعاری و توصیفی آن. ارزشهای بصری رنگها در هنر معاصر بیش از هر دوره دیگری مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. به طوری که در برخی از شیوههای هنر جدید، آثار صرفاً بر اساس ارزشهای بیانی خود رنگها و نمایش قدرت تأثیر گذاری و زیباییهای بصری آنها ساخته شده است. همچنین از این خصوصیت رنگ به عنوان جنبه تزیینی دربسیاری از محصولات صنعتی، کاربردی و هنرهای سنتی مثل فرش، گلیم، پارچه، طراحی و دوخت لباس، معماری و شهرسازی بهره میبردند
چرا شیشه پنجره ی اتومبیل نقطه های مشکی دارد؟
معرفی ساعت هوشمند تایمکس؛ مجهز به GPS و عمر باتری 25 روزه
پایان همکاری 13 ساله ویل فرل و آدام مک کی
اسلحه انحصاری بازی Destiny 2 به واسطه یک باگ در دسترس تمام بازیک
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی