عروس هلندی مرغ عشق تربیت عروس هلندی و مرغ عشقدوستان سلام.حتما تا حالا مطالب زیادی در مورد دستی کردن عروس هلندی و مرغ عشق خوندین که اکثرا به صوریت کپی از روی سایت های دیگه بوده.اما چیزی که شاید بشه گفت متفق القول بیشتریا مینویسن اینه که غذای پرنده رو چند روز بردارین و بعد غذارو بریزین توی دستتون تا پرنده بیاد غذارو از دستتون بگیره و بعد هم پرنده دیگه عادت کنه که همیشه غذارو از دست شما بگیره و این شد که پرنده شما کاملا دستی و رام شده و به هیچ وجه دیگه گاز نمیگیره!!!اما دوستان جدای از اینکه این کار خیلی غیر انسانیه به این نکات هم توجه داشته باشین که اگر توی چند روزی که غذا به پرنده ندادین حیوون تلف شد چی؟و یا اینکه بر فرض محال بعد از چند روز پرنده اومد غذاش رو از دست شما گرفت نمیشه که همیشه پرنده رو گرسنه نگه داشت تا بیاد روی دستتون.هرچند که حتما دیدین خیلی از این پرنده ها در همون حین غذا خوردن روی دست ممکنه بشدت دستتون رو گاز هم بگیرن.تربیت و دستی کردن عروس هلندی و مرغ عشق یه کار کاملا تمرینی هستش که بعد از مدتی باید ملکه ذهن پرنده بشه.خوب پس به تناسب هرچی سن پرنده زیادتر باشه خوی وحشی گری بیشتر ملکه ذهنش شده و خیلی کار سختتره و به همین دلیل پیشنهاد میشه که پرنده باید در سن جوجگی خریده بشه که یه جورایی به عنوان پدر و مادر به انسان نگاه کنه و بهشون اعتماد کنه و مثل یه بچه بشه تربیتش کرد.بهترین سن برای تربیت عروس هلندی و مرغ عشق همون دو هفتگی هست که هنوز پرنده از انسان نترسیده و راحت اعتماد میکنه.این سن کم بهترین زمان برای سخنگو کردن پرنده هم هستش و بهتره با یه نوار کاست که صدای خودتون رو براش ضبط کردین به صورت مداوم در ساعت مشخصی از روز توی یه محیط آروم و ساکت پخش کنین تا پرنده هم به مرور سعی در تقلیدش کنه.از نظر تقلید صدا من فقط یه مرغ عشق دیدم که حرف میزد اما چندتا عروس هلندی دیدم که حرف میزدن.البته در عروس هلندی هم جنس نر از هوش و ذکاوت بیشتری نسبت به ماده در تقلید صدا برخورداره به شرط اینکه تمرین زیادی داشته باشه و سنش از سه هفته بیشتر نبوده باشه که شروع به کار کرده.اما نوع ماده چه در مرغ عشق و چه عروس هلندی خیلی راحت تر به انسان خو میگیره و میشه دست آموزش کرد.در صورتیکه پرنده شما سنش بیشتر از جوجگی هست بهتره به صورت تک خریداری بشه.چون عروس هلندی و مرغ عشق به توجه زیادی نیاز دارن که اگر جفت داشته باشن از اون طریق جبران میشه و دیگه نیازی به ارتباط برقرار کردن با انسان نمیبینن.سعی کنین با پرندتون آب بازی کنین و در لحظاتی که حسابی خیس شده و داره خودش رو تمیز میکنه یواش یواش بهش دست بزنین و نازش کنین تا کم کم ترسش از انسان بریزه و در مراحل بعد سعی کنین ببینین که پرندتون به چه چیزایی علاقه داره و اون هارو توی دستتون بگیرین تا بیاد و ازتون بگیره به صورت کاملا داوطلبانه اینجوری دیگه به گرسنگی و جبر هم نیازی نیست.
از اینکه دست به عمل زدید و قطب نمای اولیه خودتان را ساختید به شما تبریک می گویم. شما در جهت درستی گام برداشته اید و اثرات دراز مدت آن را در زندگی خود خواهید دید. یک نکته ی بسیار مهمی که در ساخت قطب نما در مطلب قبلی خود به آن اشاره نشده بود، این موضوع بود که حتماً باید قطب نمای شما راه رسیدن به مهمترین هدف شما یعنی اهداف شغلی و حرفه ای شما را نشان بدهد چرا که می توان گفت زمانی را که ما صرف کار و حرفه مان می کنیم بسیار بیشتر از زمانی است که صرف زندگی معمولی ما می شود و اما اگر برگردیم به تجربه ی ساختن قطب ( اگر شما برای اولین بار در ربطه با نحوه ی ساخت قطب نمای زندگی مطالعه می کنید ، پست «راهم را گم کرده ام، چه کار کنم؟» را بخوانید )روزی که برای اولین بار جمله ی قطب نمای خود را می نوشتم، این گونه آغاز شد ؛ دوست دارم در پهنه ی گیتی سخنران و نویسنده ای برجسته شوم و در این مسیر با گسترش فرهنگ مطالعه به افزایش عمق زندگی دیگران کمک کنم. بعد از آن بود که وقتی آن را با رسالت (قطب نمای ) زندگی آقای کنت بلانکارد، نویسنده ی کتاب ( سیری در تکامل فردی ) که در حال مطالعه ی آن بودم مقایسه کردم، به این نتیجه رسیدم که من هم مثل او یک نقضی در جمله ی قطب نمایم وجود دارد و آن «عدم تمرکز بر روی خودم بود » به همین خاطر کلمه ی «خودم» را هم به آن اضافه کردم.و اما حالا اگر بخواهم باز هم بهبود بیشتری برای آن ایجاد کنم کلمه ی « کارآفرین » را هم به آن اضافه می کنم چرا که «کار آفرینی فرهنگی» همانند نویسندگی و سخنرانی حرفه ای شدن برایم برایم فوق العاده است و گذشته از این تمام عمرم را هم صرف آن کنم ارزشش را دارد بنابراین قطب نمای گسترده ام را می توانم این چنین بنویسم:« آرزو می کنم در عرصه ی گیتی، کارآفرینی مؤثر و نویسنده و سخنرانی برجسته شوم و در این مسیر با گسترش فرهنگ مطالعه به افزایش عمق زندگی خودم و دیگران بیفزایم »و اما چه شد که قطب نمای من به جمله ی « افزایش عمق زندگی خودم و دیگران » تبدیل شد، این وقتی بود که من می خواستم آن را علنی کنم و در حقیقت به قطب نمای کل مجموعه ی جی5 تبدیل شود. در آن صورت باید بسیار کوتاه و سبک می بود . از بیان این نکته دو منظور داشتم :1- قطب نمای شما حتماً باید آینده شغلی مورد علاقه ی شما را پوشش دهد.2-قطب نمای شما باید کوتاه باشد ولی این کوچک سازی و سبک سازی را می توانید مرحله به مرحله انجام دهید که آخرین مرحله ی آن جمله ایست که حاوی 7 کلمه و حدود آن خواهد بود حتی تا یک یا دو کلمه هم می تواند کاهش یابد برای مثال الآن برای من کلمه ی «عمق زندگی» نماینده جمله ی «افزایش عمق زندگی خودمان و دیگران» است و همین جمله هم تداعی کننده ی عبارت های خلاصه ی اصلی قطب نمایم است، عبارتی که آرزوی من برای اینکه معلمی مؤثر و برجسته شوم و با کارآفرینی فرهنگی به افزایش فرهنگ مطالعه ی این مرز و بوم همت کنم و با گسترش فرهنگ مطالعه به افزایش عمق زندگی خودم و هموطنانم یاری رسانم.خب من تمامی دوستانی که قطب نمای خود را نوشته بودند را با همین نگاه نقد کرده ام. حتماً آن ها را در زیر پست بخوانید ، البته منتظر قطب نمای گسترده ی شما عزیزان هم هستم که با هم آن را بررسی کنیم ، تا هفته ی آینده زندگی به کام.* * * * * * * * * * * * * * * * * *مریم t: با سلام واحتراممن همیشه از کمک کردن به دیگران هرچند کوچک وناچیز بسیار لذت می برم و به قول شما دوست دارم لذت هایی رو که تجربه میکنم دیگران هم تجربه کنند.بنابراین این جمله رو به عنوان قطب نمای خودم انتخاب کردم:شادی بخشیدن به زندگی خودم ودیگرانسرکار خانم مریم t:از اینکه شادی بخشیدن به زندگی دیگران را محور اصلی قطب نمای خودتان قرار داده اید به شما تبریک می گویم و این عالیست. با این حال جای خالی «آینده شغلی» شما در آن خالیست. با چه شغل و روشی می خواهید این کار را بکنید مثلاً می خواهید یک نویسنده شوید ، یک معلم و یا یک کمدین ! و شاید همه ی شغل ها و کارهای دیگر ! حتماً پست «چگونه آینده شغلی بهتری داشته باشیم» را بخوانید و موفق باشید.********************************************************نیما : سلام آقای مالکی چرا منابعی که برای جواباتون استفاده میکردین همه رو پاک کردین؟آقا نیمای عزیز، من چیزی را پاک نکرده ام، ولی اگر منظورتان رفرنس و کتاب هایی است که به من کمک کردند تا رسالتم را بنویسم ، مهمترین و اصلی ترین آن کتاب « سیر تکامل فردی » آقای بلانکارد است که نشر هامون آن را منتشر کرده است ، حتماً تهیه کن و از آن استفاده کن ، موفق باشی.*********************************************************مهناز :سلام قطب نمای من “تلاش برای فهمیدن حقیقت ونشان دادن آن به دیگران”فکرمی کنم حقیقت برام از هر چیزی مهمتر .بابت مطالبتون ممنون به من که خیلی کمک می کنه .سلام مهناز خانم، از اینکه قطب نمای خود را نوشته اید به شما تبریک می گویم ولی یک نکته ی مهم که در ساختن قطب نما حتماً باید لحاظ شود و من آن را زیاد توضیح ندادم این نکته است که باید در آن آینده ی شغلی خود را هم لحاظ کنیم، برای مثال اگر قرار باشد شما یک وکیل ، یک نویسنده، یک فعال اجتماعی و امثال آن باشید ، تلاش برای فهمیدن حقیقت و نشان دادن آن به دیگران خواست شما را هم از لحاظ شغلی و هم دیگر ابعاد زندگی را پاسخگو هستید . پس شاید بخواهید بنویسید : من می خواهم ( محققی یا ) وکیلی عدالت خواه باشم و در عرصه ی زندگی تلاش برای فهمیدن حقیقت و نشان دادن آن به دیگران ، بپردازم.البته آنچه گفتم صرفاً یک مثال بود خودتان می توانید آنچه مناسب است را بنویسید.در ضمن اینکه عبارتی بنویسم که 7 کلمه یا بیشتر نباشد، محدودیتی است که در آغاز نیاز به اجرای آن نیست ( البته هرچه کوتاه تر بهتر ).*****************************************************نجمه : سلام با خوندن مطالبتون از جلوی کامپیوتر کنار رفتمو با خودم خلوت کردم .بعد از کلی اینور اونور کردن کلمات به این جمله واسه قطب نمای زندگیم رسیدم ” با گرفتن حق الهی ام الگویی مثبت برای دیگرانم “مطالبتون واقعاً تاثیر مثبت روی من گذاشت ممنونمسلام نجمه خانم، از اینکه اینقدر اهل عمل هستید که حاضر شدید از پای کامپیوتر بلند شوید و با خود خلوت کنید به شما تبریک می گویم و اما قطب نمای شما:همانطور که در پاسخ به خانم مهناز بیان شد، قطب نمای شما یا ( رسالت شما ) باید راه رسیدن به تمامی اهداف شما باشد ، که مهم ترین آن بدون شک آینده ی شغلی شماست پس باید قطب نمای خود را به گونه ای بنویسید که حتماً شما را در نقش یک فردی از جامعه که چه شغلی را می خواهد ، نشان دهد برای مثال اگر منظورتان از حق خودتان ، حقوقی است که توسط دیگران از شما سلب شده است و می خواهید این حقوق را به نیابت از دیگرانی که مثل شما هستند منتقل کنید احتمالاً شما یک وکیل ، یک خبرنگار ، … می خواهید باشید ، ولی اگر منظورتان از حق الهی خودتان مثلاً استعداد ها و توانایی هایی خداوند در شما به صورت بالقوه قرار داده است،مثل استعداد نقاشی ، هنر و یا هر کار دیگری، خب در آن صورت باید بپرسید چه شغلی می تواند ان را در شما زنده کند و شما را به آنها برساند و آن را در رسالت خود ( قطب نما ) بیاورید. مثلاً می توانید بگویید :می خواهم به عنوان … (مثلاً هنرمند، نقاش ، وکیل ، … ) در عرصه ی گیتی به عنوان یک الگو در احقاق حق ( و یا احیای استعدادها ) شناخته شوم.موفق باشید.***************************************************
چرا شیشه پنجره ی اتومبیل نقطه های مشکی دارد؟
معرفی ساعت هوشمند تایمکس؛ مجهز به GPS و عمر باتری 25 روزه
پایان همکاری 13 ساله ویل فرل و آدام مک کی
اسلحه انحصاری بازی Destiny 2 به واسطه یک باگ در دسترس تمام بازیک
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی