هر قفل، کلیدی دارد؛
تمام کلیدها، در صندوقچه ی خداست!
اگر قفلی باز نمی شود، کلیدش را از کس دیگری خواسته ای!
بیراهه رفته ای...
شانه هایم درد می کند؛
کوله بار سنگینی را به دوش کشیده ام؛
کوله باری به سنگینی تجربه ی یک عمر زندگی!
کوله بارم را که زمین بگذارم، وارد زندگی جدیدی خواهم شد؛
زندگی جدید، با کوله بارهای جدید!
بیچاره شانه های من...
آهسته قدم بردار و متدبر!
به مقصد خواهی رسید، زودتر از رهگذر تند و بی تصمیم!
قطرات مصمم، سنگ های مستحکم را سوراخ می کنند.
اخوان ثالث، توانایی خاصی در زمینه ی شعر " کلاسیک فارسی " داشت؛
به تدریج، به " شعر نو " تغییر گرایش داد. البته، هم در زمینه ی شعر کلاسیک و هم در زمینه ی شعر نو، اشعار ماندگاری از او، بر جای مانده است؛
اخوان، دستی بر نوازندگی تار نیز، داشت و مقام های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناخت.
همچون شاعران دیگر این مرز و بوم، او نیز تخلصی برای خویش برگزید و خود را با نام " م. امید " به مخاطب معرفی نمود.
به علت لحن سیاسی و کوبنده ی خود که باعث ناخشنودی سیاستمداران شده بود، چندین بار به زندان افتاد و یک بار نیز به محلی در حومه ی " کاشان " تبعید شد.
مهدی اخوان ثالث، در سال 1329، با دخترعموی خود، به نام " ایران " ( یا همان خدیجه ی اخوان ثالث)، ازدواج کرد.
که حاصل این ازدواج، شش فرزند، به نام های " لاله، لولی، تنسگل، توس، زردشت و مزدک علی " بود.
در سال 1333، برای دومین بار و به اتهام سیاسی بودن، به زندان افتاد.
این بار، پس از آزادی از زندان و در سال 1336، در رادیو مشغول به کار شد و پس از مدتی به تلویزیون " خوزستان " منتقل گشت.
تا سال 1353، در خوزستان بود.
سپس او را از تلویزیون خوزستان، به " رادیو و تلویزیون ملی ایران " منتقل کردند.
عشق، خواندن نانوشته هاست؛
شنیدن ناگفته ها!
عشق، نوشیدن تلخ ترین شراب ها و دست بردن به جام معشوق است؛
عشق، به جان خریدن ناشدنی هاست که سرانجامی به زیبایی لبخند دارد!
عشق، تاختن در سرزمینی بی مرز و اقامت در بی چراغ ترین خیمه گاه است؛
عشق، زیبا دیدن زشت ترین صورت هاست!
چرا شیشه پنجره ی اتومبیل نقطه های مشکی دارد؟
معرفی ساعت هوشمند تایمکس؛ مجهز به GPS و عمر باتری 25 روزه
پایان همکاری 13 ساله ویل فرل و آدام مک کی
اسلحه انحصاری بازی Destiny 2 به واسطه یک باگ در دسترس تمام بازیک
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی