در ژانویه 1958، مائو زتونگ برنامه «جهش بزرگ به پیش» را به اجرا گذاشت که هدف آن جهش بزرگ در کشاورزی و صنعت بود. در ابتدا آمارها و گزارشها امیدبخش بود اما یک دوره بد آب و هوایی، منجر به قحطی در چین و تلفشدن 40 میلیون چینی شد.
گروه بینالملل مشرق - وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلابهای جهان میپردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا میشود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلابهای جهان دارند. نقل ظرایف و جزییاتی از سوابق انقلابها که تنها برای یک اهل فن ممکن است، نشان از این دارد که این شناخت حاصل یک مطالعه دقیق و عمیق در طول سالیان است، که خود این امر، اهمیت این موضوع را هویدا میسازد.
رهبر انقلاب بارها جوانان را به مطالعه تاریخ انقلابها و درسآموزی از عبرتهای آن فراخواندهاند. از همین رو بنا داریم تا به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، مجموعهای از گزارشها را با موضوع شناخت اجمالی انقلابهای مهم جهان به مخاطبان گرامی مشرق ارایه دهیم، باشد که آشنایی با این مبحث مهم و نسبت انقلابهای دیگر تاریخ با انقلاب اسلامی ایران، تا حدی به شناخت جایگاه امروز جوان انقلابی و راهی که پیش رو دارد، یاری برساند. قسمت پایانی این سری از گزارشهای مشرق، به انقلاب پر فراز و نشیب کمونیستی چین پرداخته است.
از سری گزارشهای مشرق درباره سرنوشت انقلابهای بزرگ دنیا:
انقلاب الجزایر؛ هدررفتن خون یکمیلیون شهید با غفلت انقلابیون(قسمت دوم)
انقلاب روسیه؛ رقابت لنین و استالین در «کشتار کمونیستی» مردم (قسمت اول)
پایان انقلاب روسیه با کوتاهآمدن گورباچف از اصول انقلابی و آشتی با غرب (قسمت دوم)
آغاز انقلاب کوبا با اتحاد «برادران کاسترو» و «چهگوارا» با زنان انقلابی(قسمت اول)
چرخش یک انقلاب؛ از دلبستگی «فیدل» به شرق تا همبستگی «رائول» با غرب (قسمت دوم)
انقلاب چین؛ وقتی «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید»
در تاریخ جهان معدود مواردی وجود دارد که سرنوشت یک ملت به تمامی، به یک فرد و عملکرد او گره بخورد. بیشک چین و انقلاب کمونیستی آن یکی از نمونههای شاخص در این موارد معدود است. یک نام، و تنها یک نام بر تارک انقلاب 1949 چین حک شده است: «مائو زتونگ».
مائو دهقانزادهای بود که به نظریهپرداز و میداندار انقلاب یک کشور به وسعت و جمعیت چین تبدیل شد و برای چند دهه سکان هدایت این کشور باستانی را شخصا و به تنهایی به دست داشت. هنوز هم که نزدیک 40 سال از مرگ او میگذرد، سایه او به نوعی بر سر چین امروز، دومین قدرت اقتصادی و یکی از سه قدرت نظامی برتر جهان، سنگینی میکند.
مائو در 26 دسامبر 1892 در شائوشان، روستایی در استان هونان چین به دنیا آمد. خانواده او یک خانواده کشاورز بود که برای چند نسل، روی سه هکتار زمین خانوادگی کار میکرد. پدر او البته درایت اقتصادی بیشتری نسبت به سایر دهقانان منطقه داشت و با دلالی گندم در روستا، وضعی مرتبتر و مرفهتر برای خود فراهم کرده بود. مادر او یک پرستار بچه (یا همان دایه) بود که مائو بر عکس پدر زورگو و خودکامهاش بسیار به او مهر میورزید. از آن چه بعدها در زندگینامههای مائو آورده شد، او تاثیر بسیاری از مادرش گرفت و مرگ مادر، یکی از بزرگترین تراژدیهای زندگیش بود.
آخرین امپراتور چین از خاندان چینگ(منچو)
او به ارتش ملیگرایان به فرماندهی یات سن پیوست که در نهایت توانستند سلطنت را سرنگون کنند و به 4000 سال امپراتوری چین پایان دهند. با تاسیس جمهوری چین در 1912 و تاسیس حزب «کومینتانگ» (حزب ملیگرای چین) توسط دکتر سون یات سن (پدر چین مدرن) مائو هم به آن پیوست.
دکتر سون یات سن رهبر قیام علیه سلطنت در چین
در 1915، یکی از فرماندهان ارتش به نام «یوان شیکای» حکومت جمهوری را سرنگون کرد و خود را امپراتور چین خواند. اما حکومت او چندان دوام نیاورد و او با طغیان نیروهای ارتش مجبور به استعفاء شد و دوباره حکومت جمهوری روی کار آمد. از 1916 تا 1926، با آن که چین اسما یک حکومت مرکزی در پکن، موسوم به «حکومت بیانگ» داشت، لیکن در عمل چین به محل تاخت و تاز جنگسالاران چینی در گوشه و کنار این کشور و رقابت قدرتهای خارجی برای چپاول آن بدل شده بود.
ژنرال یون شیکای خود را امپراتور جدید چین خواند
به گزارش مشرق، در این احولات، مائو در 1918 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و کار به عنوان آموزگار را آغاز کرد. با مرگ مادرش در 1919، او تمام انگیزه خود را برای بازگشت به زادگاه و نزد خانواده از دست داد. او که به دنبال شغل در پکن بود، در نهایت به عنوان دستیار کتابدار در دانشگاه پکن مشغول به کار شد. مائو در این دوره به طرز دیوانهواری مطالعه میکرد و در کلاسهای مورد علاقهاش به عنوان مستمع آزاد شرکت می کرد. در همین دوره بود که با اندیشه لنین و انقلاب کمونیستی روسیه آشنایی جدی پیدا کرد و جذب ایدئولوژی مارکسیستی شد. از همین رو، وقتی در 1921، حزب کمونیست چین تاسیس شد، مائو از اعضای حلقه اولیه آن بود.
رهبران اولیه حزب کمونیست-مائو سمت راست
مائو یک سازمان دهنده حزبی فعال و پرانرژی بود
حزب کمونیست به سرعت به یک نیروی تاثیرگذار در سیاست چین تبدیل شد و به لحاظ عده و عُدّه، وزنی قابل اعتنا پید کرد. از همین رو، سون یات سن برای این که اتحاد و انسجام را به چین برگرداند، از در اتحاد با کمونیستها درآمد. البته خود او هم رگههای سوسیالیستی قوی در اندیشهاش داشت که کار ائتلاف با کمونیستها را برایش راحتتر میکرد.
سون یات سن، پدر چین مدرن
در مارچ 1925، دکتر سون یات-سن، بنیانگذار جمهوری چین و اولین رییس جمهور این کشور درگذشت. جانشین او، ژنرال «چیانگ کایچک»، یک ملیگرای محافظهکار و سنتگرا بود که اصلا میانه خوبی با کمونیستها نداشت.
ژنرال چیانگ کایچک، جانشین ضدکمونیست سون یات سن
با این حال او که قصد شکست ژنرالهای ارتش و حکومت بیانگ، و انسجام و اتحاد دوباره چین را داشت، دو سالی با کمونیستها مدارا کرد. کایچک در 1926، کارزاری به نام «سفر شمالی» را به راه انداخت. هدف این کارزار پاکسازی مناطق شمالی چین از جنگسالاران بود. طی این کارزار که تا سال 1928 به طول انجامید، ژنرالهای جنگسالار چینی که هر کدام یک قسمت از چین را در کنترل داشتند، سرکوب شدند و حکومت ضعیف بیانگ برانداخته شد.
ژنرال چیانگ در حال سخنرانی در جریان «سفر شمالی»
ژنرال چیانگ(چپ) در جبهه نبرد با جنگسالاران
گفتنی است که در طول کارزار، حزب کمونیست در اتحاد با ژنرال چیانگ بودند و نیروهای کمونیست تحت فرمان او میجنگیدند. کایچک، در 1928 پایتخت را از پکن به شهر «نانجینگ» انتقال داد، و تاسیس حکومت نانجینگ را اعلام کرد.
در آپریل 1928، کایچک که خیالش از رسیدن به حکومت راحت شده بود، اتحاد کومینتانگ را با حزب کمونیست چین شکست و تصفیه خونبار و خشن کمونیستها را آغاز کرد. طی عملیاتی که به «کشتار شانگهای» معروف شد، صدها کمونیست توسط نیروهای کایچک دستگیر یا کشته شدند.
مائو که طی این سالها، رشد فوق العادهای در حزب کمونیست کرده و به یکی از رهبران آن تبدیل شده بود، یک تز انقلابی جدید برای کمونیستها مطرح کرد. به اعتقاد مائو، در کشورهای آسیایی، به علت عدم توسعه صنعتی، طبقه کارگر آن اندازه وسیع نبود که توان صورتدادن انقلاب کمونیستی را داشته باشد. به باور مائو، در کشورهای آسیایی، به ویژه در چین، برای ایجاد یک انقلاب تودهای مارکسیستی میبایست روی دهقانان حساب کرد. او طی سالهایی که در سلسله مراتب حزب بالا میرفت، این تز خود را بیشتر جا انداخت. اقدام چیانگ کایچک برای تصفیه کمونیستها، این فرصت را به مائو داد تا نظریه خود را به آزمایش بگذارد. در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست، برای چارهاندیشی درباره مقابله با چیانگ کایچک، مائو جمله معروف خود را به زبان آورد: «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید.»
به هر حال، او در سپتامبر 1927 یک شورش دهقانی را علیه این تصفیه به راه انداخت که به شورش دهقانی «دروی پاییزی» معروف شد، ولی ارتش چیانگ نیروهای او را درهم شکستند.
عکسی کمیاب از نیروهای کمونیست در قیام دهقانی سال 1927
مائو و باقی مانده افرادش به استان «جیانگ شی» گریختند و سازماندهی مجدد انجام دادند. مائو در این جا، با حمایت جوزف استالین، رهبر اتحاد شوروی، تاسیس «حکومت شوروی چین» را اعلام کرد. او یک ارتش چریکی کوچک، ولی منظم و رزمنده، تشکیل داد و هرگونه مخالفت با کمونیستها، به ویژه از جانب طرفداران کومینتانگ را سرکوب کرد.
رهبران جمهوری شوروی چین در جیانگ شی-مائو نفر دوم از راست
در 1932، بیش از 10 منطقه در استان «جیانگ شی» در کنترل نیروهای مائو بود. کمونیستها با تبلیغات گسترده در میان جوانان، نیروهای زیادی را به خود جذب کردند. بیشتر این جوانان به امید دیدن مائو و جنگیدن کنار این انقلابی حامی دهقانان و محرومان به کمونیستها پیوستند.
مائو در جیانگ شی خیلی زود تبدیل به نفر اول حزب شد
ژنرال چیانگ به شدت از توفیقات و افزایش نیروهای حزب کمونیست در این ناحیه نگران و خشمگین بود. با این حال حملات کوچک نیروهای دولتی به کمونیستها نتوانست خللی در روند توسعه نفوذ کمونیستها ایجاد کند. بالاخره چیانگ تصمیم گرفت طی یک حمله بزرگ، کمونیستها را از منطقه ریشه کن کند. در اکتبر 1933، حدود یک میلیون سرباز ارتش، منطقه تحت کنترل کمونیستها را محاصره کردند.
در این زمان هنوز مائو نفر اول حزب کمونیست نبود. با این حال بر خلاف بیشتر رهبران حزب، که معتقد به مواجهه یک بار برای همیشه با نیروهای دولتی بودند، بر تاکتیک عقبنشینی برای بقاء پافشاری کرد. در نهایت حرف او به کرسی نشست. طی 12 ماه، بیش از 100هزار کمونیست و خانوادههای آنان به رهبری مائو طی یک سفر به شدت دشوار و طاقتفرسا، راهی شمال و غرب کشور شدند. در این مسیر 8000 مایلی، کمونیستها از کوهستانهای صعب العبور و مناطق باتلاقی با پای پیاده و استفاده از قاطر برای حمل بار گذشتند. در نهایت، بر اساس برآوردها، از حدود 100هزار نفری که سفر را آغاز کردند، تنها 30هزار نفر جان سالم به در بردند و به مقصد رسیدند. این سفر پرتلفات و جانفرسا در قاموس کمونیستها به «راهپیمایی طولانی» معروف شد.
جنگ چین و ژاپن؛ صعود مائو به قدرت
در جولای 1937، ارتش امپراتوری ژاپن به چین حمله کرد به نحوی که رییس جمهور چیانگ کایچک مجبور به ترک پایتخت، «نانجینگ» شد. خیلی زود دولت جمهوری چین کنترل بسیاری از مناطق ساحلی و شهرهای مهم کشور را از دست داد. چیانگ که نمیتوانست همزمان در دوجبهه با ژاپن و کمونیستها بجنگد، به سران حزب کمونیست پیشنهاد صلح و اتحاد داد. حمله ژاپن به واقع منجی کمونیستها شد، چرا که چیانگ تا قبل از آن کاملا مصمم به پاکسازی کمونیستها بود، و به علت برتری عددی و تسلیحاتی ارتش نسبت به ارتش سرخ کمونیستها، نابودی کمونیستها بسیار محتمل بود.
در این مقطع، مائو تبدیل به فرمانده و استراتژیست نظامی کمونیست ها شده و جایگاهی ممتاز در حزب یافته بود. گرچه طبق گزارشهای رسمی حزب کمونیست تا به امروز، مائو و یارانش در این دوره شجاعانه با ژاپنی ها میجنگیدند، ولی بعدها برخی گزارشها منتشر شد که مدعی بودند، مائو بیشتر از درگیری عملی با نیروهای ژاپنی، درباره مقاومت و جایگاه کمونیستها در مقاومت ضد اشغالگری ژاپنیها تبلیغات میکرد و ته دل خویش از تضعیف نیروهای چیانگ در جنگ با ژاپنیها خوشحال بود. به هر حال، در حالی که نیروهای تحت امر چیانگ در جنگ با ژاپن از حمایت نیروهای غربی برخوردار بودند، کمونیستها از پشتیبانی اتحاد شوروی و شخص استالین بهره میگرفتند.
ارتش سرخ کمونیستها در جریان مقاومت ضد ژاپن
با شکست ژاپن در جنگ دوم جهانی، مائو زتونگ به فرد اول حزب کمونیست چین و قهرمان مقاومت در برابر ژاپن تبدیل شد، در حالی که چیانگ که بار اصلی مقابله با ژاپن را به دوش میکشید، با از دستدادن شمار زیادی از نیروهایش تضعیف شده بود. البته باید گفت که حکومت فاسد و ناکارآمد و سرکوبگر چیانگ، هیچ گاه چندان در چین محبوب نبود.
در این میان، متفقین به شدت تلاش داشتند که یک حکومت ائتلافی در چین (با اتحاد کمونیستها و ملیگرایان) به وجود بیاید، لیکن خیلی زود کشور دوباره در ورطه جنگ داخلی افتاد. این بار کمونیستها دست بالا را داشتند و توانستند به رهبری مائو به تدریج کل کشور را از کنترل ملیگرایان کومینتانگ بیرون آورند. مائو با تصرف پکن در اکتبر 1949، در میدان تیانانمن، تاسیس «جمهوری خلق چین» را اعلام کرد. ژنرال چیانگ و باقی مانده افرادش به تدریج به جزیره تایوان فرار کردند و در آن جا با حمایت آمریکاییها، حکومت «جمهوری چین» را برقرار ساختند.
1 اکتبر 1949، میدان تیانانمن، مائو در حال خواندن اعلامیه تاسیس جمهوری خلق چین
چیانگ کایچک در اواخر عمر در تایوان
رهبر انقلاب بارها جوانان را به مطالعه تاریخ انقلابها و درسآموزی از عبرتهای آن فراخواندهاند. از همین رو بنا داریم تا به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، مجموعهای از گزارشها را با موضوع شناخت اجمالی انقلابهای مهم جهان به مخاطبان گرامی مشرق ارایه دهیم، باشد که آشنایی با این مبحث مهم و نسبت انقلابهای دیگر تاریخ با انقلاب اسلامی ایران، تا حدی به شناخت جایگاه امروز جوان انقلابی و راهی که پیش رو دارد، یاری برساند. قسمت پایانی این سری از گزارشهای مشرق، به انقلاب پر فراز و نشیب کمونیستی چین پرداخته است.
از سری گزارشهای مشرق درباره سرنوشت انقلابهای بزرگ دنیا:
انقلاب فرانسه؛ خوشگذرانی اشراف همزمان با قحطی نان برای فقرا (قسمت اول)
اولین جرقههای انقلاب فرانسه با ورود جزوههای انقلابی (قسمت دوم)
اعدام آزادی زیر گیوتین؛ پایان یک دهه انقلاب با تاجگذاری ناپلئون (قسمت پایانی)
«نبرد الجزیره»؛ اعدام اشغالگران فرانسوی به دست زنان انقلابی(قسمت اول)اولین جرقههای انقلاب فرانسه با ورود جزوههای انقلابی (قسمت دوم)
اعدام آزادی زیر گیوتین؛ پایان یک دهه انقلاب با تاجگذاری ناپلئون (قسمت پایانی)
انقلاب الجزایر؛ هدررفتن خون یکمیلیون شهید با غفلت انقلابیون(قسمت دوم)
انقلاب روسیه؛ رقابت لنین و استالین در «کشتار کمونیستی» مردم (قسمت اول)
پایان انقلاب روسیه با کوتاهآمدن گورباچف از اصول انقلابی و آشتی با غرب (قسمت دوم)
آغاز انقلاب کوبا با اتحاد «برادران کاسترو» و «چهگوارا» با زنان انقلابی(قسمت اول)
چرخش یک انقلاب؛ از دلبستگی «فیدل» به شرق تا همبستگی «رائول» با غرب (قسمت دوم)
انقلاب چین؛ وقتی «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید»
در تاریخ جهان معدود مواردی وجود دارد که سرنوشت یک ملت به تمامی، به یک فرد و عملکرد او گره بخورد. بیشک چین و انقلاب کمونیستی آن یکی از نمونههای شاخص در این موارد معدود است. یک نام، و تنها یک نام بر تارک انقلاب 1949 چین حک شده است: «مائو زتونگ».
مائو دهقانزادهای بود که به نظریهپرداز و میداندار انقلاب یک کشور به وسعت و جمعیت چین تبدیل شد و برای چند دهه سکان هدایت این کشور باستانی را شخصا و به تنهایی به دست داشت. هنوز هم که نزدیک 40 سال از مرگ او میگذرد، سایه او به نوعی بر سر چین امروز، دومین قدرت اقتصادی و یکی از سه قدرت نظامی برتر جهان، سنگینی میکند.
مائو در 26 دسامبر 1892 در شائوشان، روستایی در استان هونان چین به دنیا آمد. خانواده او یک خانواده کشاورز بود که برای چند نسل، روی سه هکتار زمین خانوادگی کار میکرد. پدر او البته درایت اقتصادی بیشتری نسبت به سایر دهقانان منطقه داشت و با دلالی گندم در روستا، وضعی مرتبتر و مرفهتر برای خود فراهم کرده بود. مادر او یک پرستار بچه (یا همان دایه) بود که مائو بر عکس پدر زورگو و خودکامهاش بسیار به او مهر میورزید. از آن چه بعدها در زندگینامههای مائو آورده شد، او تاثیر بسیاری از مادرش گرفت و مرگ مادر، یکی از بزرگترین تراژدیهای زندگیش بود.
{$sepehr_album_36189}
مائو در دوره نوجوانی
مائو در هشت سالگی به مدرسه رفت و آموزشهای بسیار ابتدایی و پایهای را دریافت کرد. در 13 سالگی برای درآمدن از زیر سایه پدر، که اصرار داشت او در همین سن با یک دختر اهل روستا ازدواج کند، به کار تمام وقت در مزارع پرداخت تا خرج خود را تامین کند. اما عشق او به مطالعه و آموختن باعث شد که در 14 سالگی برای تحصیل در دبیرستان، خانه پدری را به مقصد «جیانگ» (مرکز استان هونان) ترک کند. در 1911، انقلاب «شین های» به رهبری دکتر «سون یات سن»، علیه خاندان پادشاهی «چینگ» (منچو) آغاز شد.آخرین امپراتور چین از خاندان چینگ(منچو)
او به ارتش ملیگرایان به فرماندهی یات سن پیوست که در نهایت توانستند سلطنت را سرنگون کنند و به 4000 سال امپراتوری چین پایان دهند. با تاسیس جمهوری چین در 1912 و تاسیس حزب «کومینتانگ» (حزب ملیگرای چین) توسط دکتر سون یات سن (پدر چین مدرن) مائو هم به آن پیوست.
دکتر سون یات سن رهبر قیام علیه سلطنت در چین
در 1915، یکی از فرماندهان ارتش به نام «یوان شیکای» حکومت جمهوری را سرنگون کرد و خود را امپراتور چین خواند. اما حکومت او چندان دوام نیاورد و او با طغیان نیروهای ارتش مجبور به استعفاء شد و دوباره حکومت جمهوری روی کار آمد. از 1916 تا 1926، با آن که چین اسما یک حکومت مرکزی در پکن، موسوم به «حکومت بیانگ» داشت، لیکن در عمل چین به محل تاخت و تاز جنگسالاران چینی در گوشه و کنار این کشور و رقابت قدرتهای خارجی برای چپاول آن بدل شده بود.
ژنرال یون شیکای خود را امپراتور جدید چین خواند
به گزارش مشرق، در این احولات، مائو در 1918 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و کار به عنوان آموزگار را آغاز کرد. با مرگ مادرش در 1919، او تمام انگیزه خود را برای بازگشت به زادگاه و نزد خانواده از دست داد. او که به دنبال شغل در پکن بود، در نهایت به عنوان دستیار کتابدار در دانشگاه پکن مشغول به کار شد. مائو در این دوره به طرز دیوانهواری مطالعه میکرد و در کلاسهای مورد علاقهاش به عنوان مستمع آزاد شرکت می کرد. در همین دوره بود که با اندیشه لنین و انقلاب کمونیستی روسیه آشنایی جدی پیدا کرد و جذب ایدئولوژی مارکسیستی شد. از همین رو، وقتی در 1921، حزب کمونیست چین تاسیس شد، مائو از اعضای حلقه اولیه آن بود.
رهبران اولیه حزب کمونیست-مائو سمت راست
مائو یک سازمان دهنده حزبی فعال و پرانرژی بود
حزب کمونیست به سرعت به یک نیروی تاثیرگذار در سیاست چین تبدیل شد و به لحاظ عده و عُدّه، وزنی قابل اعتنا پید کرد. از همین رو، سون یات سن برای این که اتحاد و انسجام را به چین برگرداند، از در اتحاد با کمونیستها درآمد. البته خود او هم رگههای سوسیالیستی قوی در اندیشهاش داشت که کار ائتلاف با کمونیستها را برایش راحتتر میکرد.
سون یات سن، پدر چین مدرن
در مارچ 1925، دکتر سون یات-سن، بنیانگذار جمهوری چین و اولین رییس جمهور این کشور درگذشت. جانشین او، ژنرال «چیانگ کایچک»، یک ملیگرای محافظهکار و سنتگرا بود که اصلا میانه خوبی با کمونیستها نداشت.
ژنرال چیانگ کایچک، جانشین ضدکمونیست سون یات سن
با این حال او که قصد شکست ژنرالهای ارتش و حکومت بیانگ، و انسجام و اتحاد دوباره چین را داشت، دو سالی با کمونیستها مدارا کرد. کایچک در 1926، کارزاری به نام «سفر شمالی» را به راه انداخت. هدف این کارزار پاکسازی مناطق شمالی چین از جنگسالاران بود. طی این کارزار که تا سال 1928 به طول انجامید، ژنرالهای جنگسالار چینی که هر کدام یک قسمت از چین را در کنترل داشتند، سرکوب شدند و حکومت ضعیف بیانگ برانداخته شد.
ژنرال چیانگ در حال سخنرانی در جریان «سفر شمالی»
ژنرال چیانگ(چپ) در جبهه نبرد با جنگسالاران
گفتنی است که در طول کارزار، حزب کمونیست در اتحاد با ژنرال چیانگ بودند و نیروهای کمونیست تحت فرمان او میجنگیدند. کایچک، در 1928 پایتخت را از پکن به شهر «نانجینگ» انتقال داد، و تاسیس حکومت نانجینگ را اعلام کرد.
{$sepehr_album_36196}
کارزار سفر شمالی{$sepehr_album_36198}
کشتار کمونیستها در شانگهای 1927مائو که طی این سالها، رشد فوق العادهای در حزب کمونیست کرده و به یکی از رهبران آن تبدیل شده بود، یک تز انقلابی جدید برای کمونیستها مطرح کرد. به اعتقاد مائو، در کشورهای آسیایی، به علت عدم توسعه صنعتی، طبقه کارگر آن اندازه وسیع نبود که توان صورتدادن انقلاب کمونیستی را داشته باشد. به باور مائو، در کشورهای آسیایی، به ویژه در چین، برای ایجاد یک انقلاب تودهای مارکسیستی میبایست روی دهقانان حساب کرد. او طی سالهایی که در سلسله مراتب حزب بالا میرفت، این تز خود را بیشتر جا انداخت. اقدام چیانگ کایچک برای تصفیه کمونیستها، این فرصت را به مائو داد تا نظریه خود را به آزمایش بگذارد. در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست، برای چارهاندیشی درباره مقابله با چیانگ کایچک، مائو جمله معروف خود را به زبان آورد: «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید.»
به هر حال، او در سپتامبر 1927 یک شورش دهقانی را علیه این تصفیه به راه انداخت که به شورش دهقانی «دروی پاییزی» معروف شد، ولی ارتش چیانگ نیروهای او را درهم شکستند.
عکسی کمیاب از نیروهای کمونیست در قیام دهقانی سال 1927
مائو و باقی مانده افرادش به استان «جیانگ شی» گریختند و سازماندهی مجدد انجام دادند. مائو در این جا، با حمایت جوزف استالین، رهبر اتحاد شوروی، تاسیس «حکومت شوروی چین» را اعلام کرد. او یک ارتش چریکی کوچک، ولی منظم و رزمنده، تشکیل داد و هرگونه مخالفت با کمونیستها، به ویژه از جانب طرفداران کومینتانگ را سرکوب کرد.
رهبران جمهوری شوروی چین در جیانگ شی-مائو نفر دوم از راست
در 1932، بیش از 10 منطقه در استان «جیانگ شی» در کنترل نیروهای مائو بود. کمونیستها با تبلیغات گسترده در میان جوانان، نیروهای زیادی را به خود جذب کردند. بیشتر این جوانان به امید دیدن مائو و جنگیدن کنار این انقلابی حامی دهقانان و محرومان به کمونیستها پیوستند.
مائو در جیانگ شی خیلی زود تبدیل به نفر اول حزب شد
ژنرال چیانگ به شدت از توفیقات و افزایش نیروهای حزب کمونیست در این ناحیه نگران و خشمگین بود. با این حال حملات کوچک نیروهای دولتی به کمونیستها نتوانست خللی در روند توسعه نفوذ کمونیستها ایجاد کند. بالاخره چیانگ تصمیم گرفت طی یک حمله بزرگ، کمونیستها را از منطقه ریشه کن کند. در اکتبر 1933، حدود یک میلیون سرباز ارتش، منطقه تحت کنترل کمونیستها را محاصره کردند.
در این زمان هنوز مائو نفر اول حزب کمونیست نبود. با این حال بر خلاف بیشتر رهبران حزب، که معتقد به مواجهه یک بار برای همیشه با نیروهای دولتی بودند، بر تاکتیک عقبنشینی برای بقاء پافشاری کرد. در نهایت حرف او به کرسی نشست. طی 12 ماه، بیش از 100هزار کمونیست و خانوادههای آنان به رهبری مائو طی یک سفر به شدت دشوار و طاقتفرسا، راهی شمال و غرب کشور شدند. در این مسیر 8000 مایلی، کمونیستها از کوهستانهای صعب العبور و مناطق باتلاقی با پای پیاده و استفاده از قاطر برای حمل بار گذشتند. در نهایت، بر اساس برآوردها، از حدود 100هزار نفری که سفر را آغاز کردند، تنها 30هزار نفر جان سالم به در بردند و به مقصد رسیدند. این سفر پرتلفات و جانفرسا در قاموس کمونیستها به «راهپیمایی طولانی» معروف شد.
{$sepehr_album_36201}
راهپیمایی طولانی
وقتی خبر گریختن مائو و همراهان از چنگال ارتش در شهرهای چین پیچید، بسیاری از جوانان که از میزان فساد، ناکارآمدی و وابستگی حکومت ملیگرایان به تنگ آمده بودند، خود را به استان یانان، محل استقرار جدید مائو رساندند تا به خدمت ارتش سرخ کمونیستها درآیند.جنگ چین و ژاپن؛ صعود مائو به قدرت
در جولای 1937، ارتش امپراتوری ژاپن به چین حمله کرد به نحوی که رییس جمهور چیانگ کایچک مجبور به ترک پایتخت، «نانجینگ» شد. خیلی زود دولت جمهوری چین کنترل بسیاری از مناطق ساحلی و شهرهای مهم کشور را از دست داد. چیانگ که نمیتوانست همزمان در دوجبهه با ژاپن و کمونیستها بجنگد، به سران حزب کمونیست پیشنهاد صلح و اتحاد داد. حمله ژاپن به واقع منجی کمونیستها شد، چرا که چیانگ تا قبل از آن کاملا مصمم به پاکسازی کمونیستها بود، و به علت برتری عددی و تسلیحاتی ارتش نسبت به ارتش سرخ کمونیستها، نابودی کمونیستها بسیار محتمل بود.
{$sepehr_album_36203}
تهاجم وحشیانه ژاپن به چین 1937
در این مقطع، مائو تبدیل به فرمانده و استراتژیست نظامی کمونیست ها شده و جایگاهی ممتاز در حزب یافته بود. گرچه طبق گزارشهای رسمی حزب کمونیست تا به امروز، مائو و یارانش در این دوره شجاعانه با ژاپنی ها میجنگیدند، ولی بعدها برخی گزارشها منتشر شد که مدعی بودند، مائو بیشتر از درگیری عملی با نیروهای ژاپنی، درباره مقاومت و جایگاه کمونیستها در مقاومت ضد اشغالگری ژاپنیها تبلیغات میکرد و ته دل خویش از تضعیف نیروهای چیانگ در جنگ با ژاپنیها خوشحال بود. به هر حال، در حالی که نیروهای تحت امر چیانگ در جنگ با ژاپن از حمایت نیروهای غربی برخوردار بودند، کمونیستها از پشتیبانی اتحاد شوروی و شخص استالین بهره میگرفتند.
ارتش سرخ کمونیستها در جریان مقاومت ضد ژاپن
با شکست ژاپن در جنگ دوم جهانی، مائو زتونگ به فرد اول حزب کمونیست چین و قهرمان مقاومت در برابر ژاپن تبدیل شد، در حالی که چیانگ که بار اصلی مقابله با ژاپن را به دوش میکشید، با از دستدادن شمار زیادی از نیروهایش تضعیف شده بود. البته باید گفت که حکومت فاسد و ناکارآمد و سرکوبگر چیانگ، هیچ گاه چندان در چین محبوب نبود.
در جولای 1937، ارتش امپراتوری ژاپن به چین حمله کرد به نحوی که رییس جمهور چیانگ کایچک مجبور به ترک پایتخت، «نانجینگ» شد. در این مقطع، مائو تبدیل به فرمانده و استراتژیست نظامی کمونیست ها شده و جایگاهی ممتاز در حزب یافته بود.
در این میان، متفقین به شدت تلاش داشتند که یک حکومت ائتلافی در چین (با اتحاد کمونیستها و ملیگرایان) به وجود بیاید، لیکن خیلی زود کشور دوباره در ورطه جنگ داخلی افتاد. این بار کمونیستها دست بالا را داشتند و توانستند به رهبری مائو به تدریج کل کشور را از کنترل ملیگرایان کومینتانگ بیرون آورند. مائو با تصرف پکن در اکتبر 1949، در میدان تیانانمن، تاسیس «جمهوری خلق چین» را اعلام کرد. ژنرال چیانگ و باقی مانده افرادش به تدریج به جزیره تایوان فرار کردند و در آن جا با حمایت آمریکاییها، حکومت «جمهوری چین» را برقرار ساختند.
1 اکتبر 1949، میدان تیانانمن، مائو در حال خواندن اعلامیه تاسیس جمهوری خلق چین
چیانگ کایچک در اواخر عمر در تایوان
تاریخ : جمعه 96/9/24 | 1:37 عصر | نویسنده : mohamad davodi | نظرات ()
برگزاری رویداد GDC 2020 به تابستان موکول شد
چرا شیشه پنجره ی اتومبیل نقطه های مشکی دارد؟
معرفی ساعت هوشمند تایمکس؛ مجهز به GPS و عمر باتری 25 روزه
پایان همکاری 13 ساله ویل فرل و آدام مک کی
اسلحه انحصاری بازی Destiny 2 به واسطه یک باگ در دسترس تمام بازیک
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
چرا شیشه پنجره ی اتومبیل نقطه های مشکی دارد؟
معرفی ساعت هوشمند تایمکس؛ مجهز به GPS و عمر باتری 25 روزه
پایان همکاری 13 ساله ویل فرل و آدام مک کی
اسلحه انحصاری بازی Destiny 2 به واسطه یک باگ در دسترس تمام بازیک
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید