این مدرسه که کوچک ترین مدرسه دنیا لقب گرفته، توجه رسانه های جهان را به خود جلب کرده است و به همت شعرانی اکنون امکاناتی از سوی مسئولان ذیربط در ایران به آن مدرسه و روستای کالو (از جمله آب لوله کشی، رایانه، کتابخانه و میز و نیمکت) اختصاص پیدا کرده است. از طریق همین وبلاگ بود که ایرانیان و حتی سازمان یونسکو، با این مدرسه آشنا شده اند. مدیر آموزش و پرورش منطقه رایانه خودش را برای این مدرسه فرستاده است و ایرانیانی از آمریکا برای این مدرسه هدیه فرستاده اند، یک مدرس ایرانی در آلمان نوشته های او را به زبان آلمانی برای کلاسش ترجمه می کند و این معلم از سوی روزنامه همشهری به عنوان یکی از7 قهرمان اجتماعی کشور در سال 86 شناخته شده است. محتوای وبلاگ شعرانی نه گلایه از کمبود امکانات و نه اعتراض و شکایت از زمین و زمان، بلکه روایت جاری زندگی و مشق زیستن و عشق آموختن و یاد دادن در هر شرایطی و نگاهی جدید به دنیا و مسائل اجتماعی است. «شعرانی معلم مدرسه ای کوچک به عظمت تمام دنیا و معلمی جوان که نه تنها معلم کودکان خردسال مدرسه اش بلکه معلم همه آن هایی است که دوست دارند رسم عاشقی بیاموزند.»؛ «او به حمیده، پریسا، حسین و مهدی می آموزد که در عبور از روزهای سخت این آدم های سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت»؛ شعرانی این سرباز معلم درس مهربانی، محبت، امید، عشق به زندگی، پیشرفت و دوست داشتن را به دانش آموزانش می آموزد؛ «این جا مهربانی بر دل ها حکمرانی می کند و زندگی با همه فرازها و فرودهایش جاری است» داستان مدرسه کالو شاید حتی از داستان «خانه دوست کجاست» کیارستمی کشش بیشتری برای ساخت یک فیلم جهانی داشته باشد.





